اولین بارون پاییزی!

 

 

 

 

 

 

سلام. 

امروز آتیلا و من اولین بارون پاییزیمون رو از آسمون دشت کردیم. 

چه بارونی ... چه هوایی ... اونقدر پاک و تمیز بود که دلم نیومد از دستش بدیم.با لباس گرم به استقبالش رفتیم و اونم با آغوش باز اَزَمون استقبال کرد و بوسه های خیسش رو نصیب سر و صورتمون کرد. 

اونقدر وزش باد و رقص بارون قشنگ بود که آتیلا مدام میگفت: مامان چقدر هوا میاد !!! (باد میاد ). 

خلاصه که خدا رحمتشو شامل حالمون کرد و امیدوارم تا آخر سال اَزَمون دریغ نکنه. 

امیدوارم این هوا معجزه کنه و حال و هوای آتیلای منم زودتر عوض بشه و دوباره بشه همون آتیلای سابق. میشه...میدونم درست میشه.... آخه آدما که همیشه رو فرم نیستن.... .به امید روزهای قشنگتر برای همه مامانا  .

نظرات 13 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:49 ب.ظ

چقدر عالی! اینجا که خبری نبود. آب و هوای خوب روی همه و حتماً روی آتیلا هم اثر می‌ذاره. آرزو می‌کنم همیشه با باباجون و آتیلا، روز‌های قشنگ داشته باشی.

ستاره شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:50 ب.ظ http://avinzamany.blogfa.com/

سلام آزاده جون
منم روز کودک را به آتیلا و مامانش تبریک میگم.
ممنون از اینکه به ما سر میزنی .
ما اگه دیر به دیر خدمت میرسیم به حساب بی معرفتی مون نگذارید . سرمان بس شلوغ است
عکس این پستتم فوغ العاده است
ولی چرا این گل پسر غمگین شده آخه از نگاهش معلوم است
مامان پر انرژی بچه رو هم سر حال میاره
پس بجم مامان مهربون ببینیم چه میکنی با این دل کوچیک.
راستی این بارون را ما ندیدیم شاید تهران نیستید؟؟؟؟ولی شدیدا دلمون بارون میخواهد

بعله ستاره جون ... ما قزوینیم

خاله نغمه یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:55 ب.ظ

عکسش حرف نداره با اون لبای خوشگلش.
نگران نباش ایشالله بزرگتر می شه و بعد فقط یاد و خاطره این روزها می مونه.
راستی اگه تولد می رید بیاید تهران ما رو هم سر راتون ببرید. آخه ما هم تو همون محله که تولده زندگانی می کنیم

عزیزم خواهش میکنم جایی که دعوتت نکردن خودتو دعوت نکن

پریا یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ب.ظ http://parha1388.mihanblog.com/

خوش بحالتون که بارون رو دیدید ما که چیزی ندیدیم جزء هوای گرفته و ابری .
آتیلای ما چطوره ؟ حالش خوبه ؟

بله خوبه فقط با شروع پاییز کمی

عرفان دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ق.ظ http://www.esabet.blogfa.com

همیشه سلامت باشی...

سلام.ممنون

لیلی مامان آراز چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:17 ب.ظ

حتما این شتر دو سالگی خوابیده در خونه اتیلا جون! عیب نداره ما هم این روزها رو گذروندیم...قول میدم دو ماه دیکه همه چی روبراه بشه... چه پسر عسلیه پسرت آزاده جان!

لیلی عزیزم بَعضِ آراز عزیز که نیست...

لیلا پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:46 ق.ظ http://www.rittta.blogsky.com

سلام آزاده جان
شرمنده که بدقولی کردم و از سفرم چیزی ننوشتم آخه این مدت مشغله زیادی داشتم .
ولی چندتا عکس گذاشتم . اگه افتخار میدی بیا و ببین .
آتیلا ، عسل خاله رو هم ببوس .

فرزاد شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ق.ظ http://khafannews2.blogsky.com/

گر دو روزی دور گردون بر مراد ما نگشت عاقبت یکسان نباشد چرخ گردون غم مخور

خدا حفظش کنه....

بله...واقعا بهش اعتقاد دارم

محمد تنگسیر سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:04 ب.ظ

چه پسر قشنگییییییییی



عکس‌های جشنواره فیلم یاری در استکهلم
http://mohammadtangsir.blogfa.com/

سامان شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:13 ب.ظ http://www.scizone.blogfa.com

سلام
ممنون که همیشه من و تیمم رو مورد لطف خودتون قرار میدین

رااااااااستی آتیلا جون رو از طرف من ببوسین

نوژا و وحیده چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 ق.ظ http://www.nozhazarabadi.blogfa.com/

سلام خاله آزاده جونم...
ما که ۳ ماهه چشممون به در و گوشمون به زنگه !!!!
اومدی تلفن بزن چون زنگمون رو به خاطر لا لا من اکثرا قطع میکنند مادر محترم
چه عکس خوشگلی آتیلا ....

نسترن چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ http://mosafere88man.blogfa.com

سلام چه شاعرانه نوشتی با اون عکس قشنگ!
مگه حال وروز آتیلا چی شده که باید عوض بشه؟؟ ببوسش..

سلام عزیزم.آتیلا دچار نیم زده گی شده.بچه ها به نیم سال دوم زندگیشون که میرسن خلق و خوشون عوض میشه.ولی خدارو شکر خیلی خیلی خیلی بهتر شده.

سمیرا مامان شاینا پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:15 ب.ظ

سلام خاله آزاده
چقدر خوب بود دوستای قدیم رو زود فراموش نمی کردیم
لینک های جدید جای لینک های قدیمی رو گرفته
البته این جبر زمونه اس .ما هم بخیل نیستیم
پسر گلت رو ببوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد